صائب تبریزی چه زیبا گفت :
"فکر را پر بدهید"
و نترسید که از سقف عقیده برود بالاتر
"فکر باید بپرد"
برسد تا سر کوه تردید
و ببیند که میان افق باورها
کفر و ایمان چه به هم نزدیکند
....
"فکر اگر پربکشد"
جای این توپ و تفنگ، این همه جنگ
سینه ها دشت محبت گردد
دست ها مزرع گل های قشنگ
......
"فکر اگر پر بکشد"
هیچ کس کافر و ننگ و نجس و مشرک نیست
همه پاکیم و رها .
شاعر گمنام
این شعر برگرفته از کلام صائب است (( فکر را پر بدهید ))
ماهیان برای شنا کردن
نیازی به آموزش ندارند
پرندگان نیز برای پرواز
به تنهایی پرواز کن
به تنهایی بال بگشا
عشق کتابی ندارد
عاشقان بزرگ جهان
خواندن نمی دانستند...
دو شاگرد از استاد خود پرسیدند :
منطق چیست؟
استاد گفت :
دو مرد پیش من می آیند ؛ یکی تمیز و دیگری کثیف ؛ من به آنها پیشنهاد میکنم حمام کنند ؛ شما فکر میکنید کدامیک این کار را انجام دهند ؟
هردو شاگرد جواب دادند : مسلما کثیفه ،،،
استاد گفت : نه ؛ تمیزه ؛ چون او به حمام کردن عادت کرده و کثیفه قدر آنرا نمی داند ؛ پس چه کسی حمام می کند؟
شاگردها می گویند : تمیزه
استاد جواب داد : نه ؛ کثیفه ؛ چون او به حمام احتیاج دارد ؛ پس کدامیک حمام می کنند ؟
شاگردها گفتند : کثیفه
استاد گفت : نه ؛ هر دو ؛ تمیزه به حمام عادت و
کثیفه به حمام احتیاج دارد ؛ بالاخره کدام حمام میکند ؟
شاگردان با سردرگمی جواب دادند : هر دو
استاد این بار توضیح می دهد : نه ؛ هیچکدام ؛ چون کثیفه به حمام عادت ندارد و تمیزه هم نیازی به حمام کردن ندارد ...
شاگردان با اعتراض گفتند :
ما چطور می توانیم تشخیص دهیم ؟
هر بار شما یک چیزی را می گویید و هر دفعه هم درست است !!!
استاد در پاسخ گفت :
خب پس متوجه شدید ؛
این یعنی : " منطق "
« خاصیت منطق بسته به این است که چه چیزی را بخواهی ثابت کنی »
این منطق بعضی آدم هاست.