ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 |
خلقی دیدم! ترسان و گریزان!
پیش رفتم. مرا ترسانیدند و بیم کردند که:
-زنهار، اژدهایی ظاهر شده است که عالمی را یک لقمه می کند!
هیچ باک نداشتم. پیش تر رفتم. دری دیدم زآهن – پهنا و درازای آن در صفت نگُنجد – فرو بسته! برو قفل نهاده، پانصد من! یکی گفت:
-در این جاست، آن اژدهای هفت سر! زنهار، گرد این دَر مگرد:
مرا، غیرت و حمّیت بجُنبید! بزدم و قفل را در هم شکستم.
درآمدم کرمی دیدم!
زیرش نهادم و فرو مالیدم در زیر پای و بکُشتم! (مقالات شمس)